مناظره فضال بن حسن با ابوحنیفهمناظره فضال بن حسن با ابوحنیفه، مناظرهای در مورد جانشین پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و برتری امام علی (علیهالسّلام) بر ابوبکر و عمر رخ داده که با فضاحت ابوحنیفه به پایان رسید. ۱ - شروع مناظرهعصر امام صادق (علیهالسّلام) و ابوحنیفه (رئیس مذهب حنفی) بود، ابوحنیفه در مسجد کوفه برای شاگردانش تدریس میکرد. یکی از شاگردان هوشمند امام صادق (علیهالسّلام) به نام «فضّال بن حسن» با یکی از دوستانش گردش میکردند تا به آن مسجد رسیدند، دیدند جمعی در اطراف ابوحنیفه حلقه زدهاند، و او برای آنها درس میگوید، فضّال به دوست خود گفت: «من از اینجا نمیروم مگر اینکه ابوحنیفه را وادار کنم تا مذهب تشّیع را بپذیرد.»، آنگاه به طرف مجلس ابوحنیفه رفتند و در کنار شاگردان ابوحنیفه نشستند، در این هنگام فضّال مناظره و سؤالات خود را به ترتیب ذیل شروع کرد: ۲ - سوال و جواب اولفضّال: ای پیشوا! من برادری دارم که از من سالمندتر است، ولی پیرو مذهب شیعه است، من هرچه برای او دلیل بر افضلیّت ابوبکر میآورم، تا او را به مذهب خودم (تسنّن) جذب کنم دلائل مرا رد میکند، اکنون از شما استمداد میکنم، بفرمائید دلیل برتری ابوبکر و عمر بر علی (علیهالسّلام) چیست، تا آن را به برادرم بگویم و او را قانع کنم. ابوحنیفه: به برادرت بگو چگونه علی (علیهالسّلام) را بر ابوبکر و عمر مقدّم میداری با اینکه: در جنگها ابوبکر و عمر در حضور پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) نشسته بودند، و پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) علی (علیهالسّلام) را به جبهه میفرستاد، و این خود دلیل است که پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) آنها را بیشتر دوست داشت و به حفظ جان آنها توجّه داشت. فضّال: اتفاقاً همین سؤال را به برادرم تذکّر دادم، او در پاسخ من گفت: مطابق قرآن، علی (علیهالسّلام) که به جهاد و جنگ با دشمن میرفت، برتر است، زیرا در قرآن میخوانیم: «وَفَضّلَ اللهُ الْمَجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ اَجْراً عَظِیماً:» «خداوند، مجاهدان را بر نشستگان برتری بزرگ عطا کرد» ۳ - سوال و جواب دومابوحنیفه: به برادرت بگو چگونه علی (علیهالسّلام) را بر ابوبکر و عمر برتر میدانی، با اینکه آن دو در کنار قبر پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) دفن شدهاند، ولی قبر علی (علیهالسّلام) فرسخها از قبر پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) فاصله دارد! و این موقعیّت و افتخار، برای برتری آنها کافی است. فضّال: اتّفاقاً همین دلیل را به برادرم گفتم، برادرم در پاسخ گفت: خداوند در قرآن میفرماید: «لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النّبِیِّ اِلاّ اَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ:» «بدون اجازه پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) وارد خانه او نشوید» روشن است که قبر پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) در خانه ملکی خودش بود، قطعاً آن حضرت چنین اجازهای به آنها نداده، و وارثین آن حضرت نیز اجازه ندادهاند. ابوحنیفه: به برادرت بگو: عایشه و حفصه، مهریّهای را که از همسرشان پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) طلب داشتند، به جای آن از زمین آن حضرت گرفتند و هر کدام به پدر خود بخشیدند. فضّال: اتّفاقاً همین پاسخ را به برادرم گفتم، او گفت: مگر قرآن نخواندهای که خداوند به پیامبرش میفرماید: «یا اَیّهَا النّبِیّ اِنا اَحْلَلْنا اَزْواجَکَ الّتیِ آتَیْتَ اُجُورَهُنّ:» «ای پیامبر! ما همسرانت را که مهریّههای آنها را پرداختهای بر تو حلال کردیم». بنابراین پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) در زمان حیات خود، مهریّه همسرانش را داده است. ۴ - سوال و جواب سومابوحنیفه: به برادرت بگو: عایشه و حفصه (دختران ابوبکر و عمر) دو همسر رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) بودند، آنها به اندازه سهم ارث خود از آن خانه گرفتند، و آن را به پدران خود بخشیدند، و بر این اساس جنازه آنها در آنجا به خاک سپرده شد. فضّال: اتّفاقاً همین دلیل را به برادرم گفتم، او در پاسخ گفت: شما برادران اهل تسنّن اعتقاد دارید که پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) چیزی را برای بستگانش به ارث نمیگذارد و بر همین اساس، فدک را از حضرت زهرا (علیهاالسّلام) گرفتید، وانگهی اگر بپذیریم که پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) از خود ارث میگذارد، پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) هنگام رحلت نُه همسر داشت «که عبارتند از: ۱. عایشه، ۲. حفصه، ۳. امّسلمه، ۴. امّحبیبه، ۵. زینب، ۶. میمونه، ۷. صفیّه، ۸. جُوَیریه، ۹. سوده.» ارث همه آنها یک هشتم از آن خانه خواهد شد، و اگر یک هشتم آن خانه را بر ۹ نفر تقسیم کنیم، به هر نفری به اندازه «یک وجب در یک وجب» زمین میرسد نه به اندازه طول و عرض قامت یک انسان. ابوحنیفه با شیندن این جواب، فرو ماند و با عصبانیّت به شاگردان خود رو کرد و گفت: اُخْرُجُوهُ فَاِنّهُ رافِضِیّ وَلا اَخَ لَهُ: «او را از مسجد بیرون کنید، زیرا او خودش رافضی (شیعه) است و برادری ندارد!! [۴]
نراقی، احمد، خزائن، ص۱۰۹.
۵ - پانویس
۶ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مناظره فضال بن حسن با ابوحنیفه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۸/۱۸. |